سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غروب کارون


ادبیات (شوکت سازند)
.: شهر عشق :.
گروه اینترنتی جرقه داتکو
بهار عشق
در جستجوی تو *** مجتبی نجف زاده***
*مریم حقیقت*
آیه های مذاب*فاطمه مرادی*
آرین شعر
دوزخیان زمین
یادداشتهای روزانه رضا سروری
انجمن ادبی دانشگاه زابل
یاسوج عــــشقـــــولـــــک
جیگر نامه
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
تنهایی من
آیان ... * جواد*
بانوی آفتاب
من هیچم
وبلاگ شخصی محمد جواد ایزدپناه
دوباره نو(mona)
توکای شهر خاموش
گوشه دل
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
بهزاد بهادری
بهزاد بهادری****
دردواره*آذر قلی نژاد*
سید محمد رضا هاشمی زاده
پیله تنگ پروانگی**علیرضا نعمت پور**
انجمن شعر کاشان
فرهنگسرای نصرالله مردانی(ستیغ سخن)
عماد شوشتری *** آخرین چریک
زمزمه های دل ** آل مجتبی**
سراب در دویدن آهو ** مارال عابدی**
زوزه*مصطفی اسدی*
ترشحات ذهنی حق گو
ساقی نامه ** انجمن ادبی**
سحوری **غزل امروز**
جامی از احساس
روح خزنده*فروغ*
مجله شعر آستان***
هیشکی *** فردین
*سمانه نائینی*
پیاده رو * هوشنگ حبیبی*
پ.الف.صبا
رزا جمالی

پنجشنبه.......

                   روءیای دست هایت را

                                                  بوسه باران

                                                                      خواهم کرد.....


ارسال شده در توسط نوری نوروزی

سلام

دوران جدیدی در راه است... شرق خوابیده زیر غبار هزار سال عقب ماندگی دوباره خمیازه کشیده ... تکان خورده... می خواهد بیدار شود و از جا بر خیزد... مهم نیست مصر باشد یا بحرین... لیبی باشد یا تونس .... خاور میانه باشد یا شمال افریقا.... دنیای قدیم دوباره از خواب سنگین خویش برخواسته ... بیدار شده ... تمامی حقوق غارت شده اش را پس از سالها فریاد می زند... آنچه در پی می خوانید تقدیمی است ناچیز به همه آنها که امروز سینه شان را سپر گلوله های جهالت نموده اند و توصیفی از آنچه امروز به دست مدعیان زعامت جهان اسلام بر مسلمانان همیشه مظلوم تاریخ می رود....

دوباره شعر ، دوباره شعور و شیدایی

دوباره پرسه زدن در هوای رسوایی...!!

بدون چاره شدن، لذت دوپاره شدن

دوباره مردن بعد از دوباره زاده شدن...

دوباره داغ گلوله به جان هرچه که هست

دوباره زایش سیمرغ لاابالی مست

دوباره سرخی خونابه های مانده زمین

لگد به ساحت انسان و هتک حرمت دین

صدای زوزه خمپاره های عهد عتیق

دوباره بانگ مسلسل دوباره نعره تیغ

.سکوت سنگی مرداب منهدم شده است....!!


ارسال شده در توسط نوری نوروزی

سلام

یکی نشسته بود. یکی آمد برایش شعر خواند. سوختم.... شد این !!

 

تفعیل و فاعلات و مفاعیل و فاعلات

توضیح واضحات شده این مزخرفات!

احساس می کنم به غزل پشت پا زدی

با استخاره ای که زدی توی نازعات!

من خیره مانده ام به تو و انحنای تو

بر پرده ای که لخت شدی توی صحنه ــــــ کات!!

"با هم فروشی لب و ÷ستان و زیر ناف"5

در پشت شیشه ای که گرفته بخار مات

شاعر! کجای قافیه خود را فروختی؟!

همبستر دروغ شدی ، همنشین قات!

«ای من فدای نور رخت» را که سوختی

نائل شدی دوباره به فتح خزعبلات!

سرمست وعظ و رقص سماعی که نیستم

مانند خضر بر لب گودال ظالمات

مفهوم استجاب تو را لنگ می زنم

هرگز نبود و نیست امیدی به این قنات!

در انهدام شعر و غزل خبره گشته ای

تفعیل و فاعلات و مفاعیل و فاعلات.....

نوری نوروزی

زمستان 1389- اهواز

 

* پی نوشت:

1- لطفا شعر را به خودتان نگیرید! این کار درد دل من با کسانی است که تقدس شعر را بازیچه رسیدن به مطامع نا قابل خویش می کنند!

2- شاعر مذکور در این شعر لزوماً خانم نیست!

3- اگر فکر می کنید کلمات شعرم خیلی بی تربیتی است ، ببخشید !!

4- هر حرفی دارید کامنت دونی وبلاگ باز است.... هر چه می خواهید بنویسید...

5- این مصرع از کارهای محسن سلمانی است.

6- سری هم به وبلاگ نورا... لک و مریم هومان بزنید. ضرر نمی کنید.

7- هر چی شما بگین!!


ارسال شده در توسط نوری نوروزی


تمام رنگ غزلهای عاشقانه من

به خون نشسته غروبی شده زمانه من

زمان اوج طواف است حول حلقه صفر

زمان زایش سیمرغ آشیانه من!


ارسال شده در توسط نوری نوروزی

سلام

عیدتون مبارک .... فقط همین!!

*************

یک.... دو .... سه....

چهار..... پنج.... شش....

هفت.... هشت.... هشت.... هشت....

هشت....ه...ش.شش...ت.... ت.... نه نـ/می شود

و ما قربانی این گروگانگیری باقی نـ/می مانیم!!


ارسال شده در توسط نوری نوروزی
   1   2   3   4   5   >>   >