سلام
ایستاده ست به تفسیر قیامت خورشید
آنسوی واقعه پیداست بیا تا برویم
تیغ در معرکه می افتد و می خیزد باز
رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم................
فردا آغاز محرم است.امروز که توی خیابانهای شهر راه می رفتم چیزی که بیش از هر چیز دیگری به چشم می اومد رقص ملایم بیرقهای سیاه و سرخ و سبزی بود که با نسیم آرام ظهر زمستانی اهواز همآغوش شده بودند... حالا دنیا حسین را و عباس را در پس 14 قرن جا گذاشته است... دنیای بی حسین ، دنیای بی عباس سالهاست که امتحان خود را پس داده... دنیای قشنگی نیست.... فرارسیدن این ایام رو به همه عزیزان تسلیت می گویم...
هزار معاویه تر ....
آه ای فرزند «خدای نیمه شبهای کوفه تنگ»*
هزار معاویه تر از پور ابوسفیان را چه کنیم...؟!
در تلالو هزارگون آینه های شکسته
با لبهائی ترک خورده از زخم های علقمه
برفراز زمان
فریادت به پیچش است:
«هل من ناصر ینصرنی؟»
«ناصر» اینجاست ... ای صرف «ینصرنی»..........
جائیکه سیاهی کسوفهای همیشگی
آبی آسمان را به تباهی است
آنجا که شرمساریِ گلگونه پیکر عیسی
تنها بهانه ای است
نوازش گونه های مریم را !
با لب هائی ترک خورده از زخم هایِ علقمه
در تلالو هزارگونِ آینه هایِ شکسته
آه ای فرزندِ خدایِ نیمه شبهایِ کوفه یِ تنگ»
هزار معاویه تر از پور ابوسفیان را چه کنیم....؟!!
نوری نوروزی (غروب کارون)
دیماه85
* خدای نیمه شب های کوفه تنگ : برگرفته از « در سایه سار نخل ولایت » از علی موسوس گرمارودی