سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غروب کارون


ادبیات (شوکت سازند)
.: شهر عشق :.
گروه اینترنتی جرقه داتکو
بهار عشق
در جستجوی تو *** مجتبی نجف زاده***
*مریم حقیقت*
آیه های مذاب*فاطمه مرادی*
آرین شعر
دوزخیان زمین
یادداشتهای روزانه رضا سروری
انجمن ادبی دانشگاه زابل
یاسوج عــــشقـــــولـــــک
جیگر نامه
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
تنهایی من
آیان ... * جواد*
بانوی آفتاب
من هیچم
وبلاگ شخصی محمد جواد ایزدپناه
دوباره نو(mona)
توکای شهر خاموش
گوشه دل
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
بهزاد بهادری
بهزاد بهادری****
دردواره*آذر قلی نژاد*
سید محمد رضا هاشمی زاده
پیله تنگ پروانگی**علیرضا نعمت پور**
انجمن شعر کاشان
فرهنگسرای نصرالله مردانی(ستیغ سخن)
عماد شوشتری *** آخرین چریک
زمزمه های دل ** آل مجتبی**
سراب در دویدن آهو ** مارال عابدی**
زوزه*مصطفی اسدی*
ترشحات ذهنی حق گو
ساقی نامه ** انجمن ادبی**
سحوری **غزل امروز**
جامی از احساس
روح خزنده*فروغ*
مجله شعر آستان***
هیشکی *** فردین
*سمانه نائینی*
پیاده رو * هوشنگ حبیبی*
پ.الف.صبا
رزا جمالی

سلام

نگاه کن! پای برهنه به بدرقه ات آمده ام... تا شاید دلت بسوزد و کفشهایت جاده را برگردد....

وقتی رفتی با خود گفتم : این هم از مدعی! اما دیری نگذشت که درهای آینده ای طلائی را به رویم گشودی

آن روز ها که در کنارم بودی قدت را ندانستم و اینک که ندارمت قدر دان توأم.....

دلم می خواهد از پشت تمام آن درها و پنجره هائی که زمانی بسته یودند و اینک تو آنها را گشوده ای فریاد بزنم:

برگرد....

تو رفته ای و نگاهم هنوز مفتون است

دلم ز وحشت هفت آسمان پر از خون است

تو رفته ای و نگاهم هنوز منتظر است

غروب سرکش کارون هنوز مجنون است........

 


ارسال شده در توسط نوری نوروزی