سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غروب کارون


ادبیات (شوکت سازند)
.: شهر عشق :.
گروه اینترنتی جرقه داتکو
بهار عشق
در جستجوی تو *** مجتبی نجف زاده***
*مریم حقیقت*
آیه های مذاب*فاطمه مرادی*
آرین شعر
دوزخیان زمین
یادداشتهای روزانه رضا سروری
انجمن ادبی دانشگاه زابل
یاسوج عــــشقـــــولـــــک
جیگر نامه
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
تنهایی من
آیان ... * جواد*
بانوی آفتاب
من هیچم
وبلاگ شخصی محمد جواد ایزدپناه
دوباره نو(mona)
توکای شهر خاموش
گوشه دل
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
بهزاد بهادری
بهزاد بهادری****
دردواره*آذر قلی نژاد*
سید محمد رضا هاشمی زاده
پیله تنگ پروانگی**علیرضا نعمت پور**
انجمن شعر کاشان
فرهنگسرای نصرالله مردانی(ستیغ سخن)
عماد شوشتری *** آخرین چریک
زمزمه های دل ** آل مجتبی**
سراب در دویدن آهو ** مارال عابدی**
زوزه*مصطفی اسدی*
ترشحات ذهنی حق گو
ساقی نامه ** انجمن ادبی**
سحوری **غزل امروز**
جامی از احساس
روح خزنده*فروغ*
مجله شعر آستان***
هیشکی *** فردین
*سمانه نائینی*
پیاده رو * هوشنگ حبیبی*
پ.الف.صبا
رزا جمالی

سلام

لحظه های انتظار...

صدای سنگین نفسهایم درفضای غمگین و مه آلود اتاق پیچیده است، حسی آشنا و مبهم در وجودم ریشه دوانیده و مرا با خود همراه کرده است.

تیک تاک ساعت خبر از لحظه هائی می دهد که به انتظارت نشسته ام، ....لحظه های انتظار.....

قلمم بر صفحه کاغذ سر می خورد و یاد تورا به همراه زمزمه عاشقانه ات بر آن حک می کند.

صدای سنگین سکوت بر فضا حاکم است.

در خود فرو رفته ام و یاد روزهای گذشته را در نهانخانه افکارم زنده می کنم. عقربه های ساعت بسرعت می دوند ، گوئی می خواهند زمان را فراری دهند تا انتظارم نیمه کاره بماند!

قلبم به شدت می تپد، بوسه های مکرّر دستانم بر یکدیگر و ضرباهنگ ملایم انگشتانم بر میز خبر از حادثه ای می دهد، حادثه ای در فصل عشق....

صدای سوت کشداری در گوشم می پیچد... و صدای آشنای قدمهائی که گوئی از قعر خاطرات و از ژرفای قلبم می آیند و لختی بعد...صدای خشک باز شدن در...

نور حریصانه به اتاق هجوم می آورد و سایه ای آشنا بر دیوار می افتد، بوی گل سرخ در فضا پیچیده است و عقربه های ساعت خسته و مایوس از تلاش نافرجام خویش به نفس نفس افتاده اند.

غروب کارون


ارسال شده در توسط نوری نوروزی