سلام
امروز طبق قراری که با هم داشتیم
یک شعر از یکی از شاعران معاصرمون
یعنی سرکار خانم فاطمه سالاروند
انتخاب کردم که با هم می خونیم.
امیدوارم خوشتون بیاد.
در ضمن حتما حتما نظرتون
رو هم برای این شعر در قسمت
نوشته های دیگران بگید! منتظرتون هستم.
آرزومند آرزوهای شما
غروب کارون
(1) دست مریزاد به عشق!
گرچه توفان شد و بیواهمه پرکند مرا
و در این غربت دور از همه افکند مرا
آفرین بر نفسش! دست مریزاد به عشق!
که چنین کرد به چشمان تو پابند مرا
بیخبر آمد و کرد از همه جا بیخبرم
از تو و نام تو و یاد تو آکند مرا
تن سرمازدهام باغ شد و فروردین
تا به لبخند تو پیوند زد اسفند مرا
جادهها در شب تاریک به راه افتادند
تا به روزی که تو باشی برسانند مرا
تا به روزی که... شب و جاده و آواز چهقدر؟
میکشد عشق به دنبال تو تا چند مرا؟
فاطمه سالاروند
در ضمن با عرض معذرت از حضور
خانم هومان با توجه به مشخص نبودن
وضعیت وبلاگ ایشون وبلاگ کلاغها
را از لینکدونی حذف کردم و
به جای اون وبلاگ زمستان است رو قرار دادم.
امیدوارم بزودی باز هم بتونیم
با هم همکاری داشته باشیم!