سلام
امروز برای عزیزان خودم آخرین شعرم رو به عنوان تحفه آوردم تا بدونین که چقدر دوستون دارم.
درون آینه تنهاست ،مرد خردادی
هنوز غرق معماست ،مرد خردادی
تمام هستی خود را به باد بخشیده ست
هنور در پی رویاست مرد خردادی!!
هنوز نام تو را او به یاد می آرد
هنوز عاشقت اینجاست ،«مرد خردادی»!
هنوز زل زده است و هنوز منتظر است
به قاب خالی احساس ،مرد خردادی
خدا اگرچه به او ظلم کرده است ولی!
هنوز مست اهورا ست مرد خردادی!!
دگر زمان ز تکاپوی خویش استاده ست
در انتهای زمانهاست مرد خردادی
دگر به جسم ندارد نشانه ای از روح
کنون تجلّی رویاست ،مرد خردادی!
دگر کرانه کارون به خود نمی بیند
غروب پاک دل انگیز و مرد خردادی
دگر «غروب» مرد ولی «تو» بدان که او اینجاست
هنوز بین غزلهاست مرد خردادی
غروب کارون