• وبلاگ : غروب كارون
  • يادداشت : شيشه بانك
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    دردواره منتظر نظرات ارزشمند شما مي باشد .

    سلام

    فكر مي كردم قبلاً نظر داده ام حالا مي بينم كه خير

    قبلاً آمده بودم و داستان را ديده بودم. موفق باشيد.

    دعا بفرماييد.

    سلام علي جان.كارت را خواندم.جسارتت بيشتر شده بود.با يك شعر زبان به روزم.حتمن سر بزن.تا بعد...

    اگر در پاي گل ها هم چون خارم...وگر سرمايه اي در کف ندارم.

    خوشم کز روي اخلاص ارادت...علي موسي رضا را دوست دارم.ولادت عالم ال محمد امام مهرباني ها مبارک

    سلام خوبيد ..چقدر جالب بود ...ولي بايد چند بار خوندش تا به مفهوم اصلي پي برد ..منم آپ كردم سري بزنيد ...يا حق
    سلام ....خيلي وقته كه ديگه سري به ما نميزني...من اپم خوشحال ميشم سري بزني..

    سلام

    جالب بود ولي من مغزم نكشيد كه منظور شما چي بود از اين داستان جامعه امروز بود و ما كه درش زندگي مي‏كنيم چون قد و سن شخصيت داستان به من مي‏خوره ولي يه توضيح بدي ممنون مي‏شم

    موفق باشيد

    سلام

    غروب كارون2 هم با يك مقاله بروز است...