• وبلاگ : غروب كارون
  • يادداشت : ولنتاين
  • نظرات : 1 خصوصي ، 49 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    در سراشيبي كه نامش زندگي است ، با همه بيگانگي ها مي روم.
    در سكوت سرد غمگين زمان بي هدف ، بي يار و تنها مي روم.
    مي روم شايد كه در دشتي كه نامش زندگي است ، بازيابم آنچه راكه گم كرده ام.
    چرا كه زندگي همچون سيب سرخي است،كه روزگار آن را دو نيم كرده است ، كه نيمه اول در انتظار نيمه دوم و نيمه دوم به دنبال نيمه اول است.
    نيمه هايي كه از پي عشق سر به بيابان مي گذارند،
    بياباني كه در دشتهاي مهر و محبت ، گم شده اي بيش نيست
    و انسان بايد زندگي را باور داشته باشد ، تا گذر ثانيه ها را با تمام وجود حس كند.
    ثانيه هايي كه به تندي باد مي آيند و مي روند و در سهايي از عشق و محبت به انسان مي دهند،
    درسهايي كه گذشت در برابر نفرت ها و نابرابري ها را در گوشها زمزمه مي كنند....