سلام ،
برگ ديگري از دفتر زندگي ورق خورد و چشماني حسرت بار و نمناک ، ورق خوردن اون رو به تماشا نشستند که آيا زماني فرا خواهد رسيد تا روزگار ، دست سخاوتمند خود را ، به روي حيدرعلي ها و همه بچه هايي که چه زودهنگام ، در پيچ و خم زندگي ، زندگي را فراموش کردند ، بگشايد !!!
خداوند روزي گواهي خواهد که نمرده است ...
ولي آيا روزي گواهي خواهد داد که عدالتش در پس کدامين کوه ، غروب کرده است ؟؟؟؟
اما مي دانيم که همه تقصيرها به سمت او نشانه نمي رود.
نفس حريص آدمي و دستهاي ناپاکش ، آب زندگي را گل آلود کرده است .
خوشحال شدم از اينکه ، ره به وبلاگ پرمحتواي شما ختم شد .
همواره سربلند باشيد .
تا درودي ديگر بدرود.