• وبلاگ : غروب كارون
  • يادداشت : سپيد غزل....!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 21 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    خوبين ؟؟؟ قالب نو مبارك ... ولي چرا مشكي ؟ دلگير نيست ؟

    حوّا شده اي تا آدم شوم ... بد نبود علي آقا ، ولي يه خُرده زيادي نو بود

    ...

    هميشه تا خونه تون هي قدمام و ميشمارم
    اما باز وقت رسيدن يه قدم کم ميارم
    يکي هست که قبل من ميرسه به دستاي تو
    اون همونيه که هيچوقت نمي گه :دوست دارم!

    اون همونه که نگاهش يه شب بارونيه
    اون همونه که غزل تو حنجرهش زندونيه
    اون همونه که برات ترانه پيشکش مي کنه
    اون همونه که صداش يه گريه ي پنهونيه
    اون منم تنها ترين ترانه خون
    آخرين قاصدک نامه رسون
    مقصد نامه ي پنهونيه من
    من و تکيه گاه گريه هات بدون
    اگه باشي مي تونيم تقويمُ وارونه کنيم
    شب با ستاره ها دوباره همخونه کنيم
    بيا هفتا آسمون بشماريم بالا بريم
    موهاي فرشته هاي قصه رو شونه کنيم!
    يکي هست که پا به پات تا آسمون بالا بياد
    يکي هست که تورو حتي بيشتر از خودت بخواد
    يکي هست که شونه ش بسپاره به هق هق تو
    وقتي بادبادک عشق مي بره دستاي باد


    اون منم تنها ترين ترانه خون!
    آخرين قاصدک نامه رسون!
    مقصد نامه ي پنهونيه من!
    منُ تکيه گاه گريه هات بدون!

    پاسخ

    ياسي عزيز! مرسي که هميشه احوال داداشت رو جويا مي شي... ممنون از لطفت...