• وبلاگ : غروب كارون
  • يادداشت : تير دل....!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام ممنون كه خبر داديد (به روز شدنتان را)يك گلايه ي كوچك هم استاني عزيز/ما زيا ران چشم يا ري داشتيم/بگذريم اما راجع به شعر مي دانيد كار بدي نبود اما......ببينيد من فكر مي كنم بايد وقتي وزن را از شعر بگيري هنوز حرف بزند اين شعر حرف مي زند اما آيا اين حرف تا چه حد متفاوت وشاعرانه است اما سطرهاي درخشان (به قول بچه هاي شهر سپيد)داشت من هنر /شعر /ديدمش موفق باشيد يا علي

    پاسخ

    مريم جان! من نمي دونستم که هم استاني هستيم! اين تصادف رو به فال نيک مي گيرم اما متاسفانه منظورت رو از چشم ياري داشتن متوجه نشدم. اگه ممکنه لطفا واضحتر سخن بگو! حتما سري به شما خواهم زد. مرسي